ساحل ادب | ||
محمدعلی ابطحی در یادداشتی با عنوان «ماجرای دفتر کار آقای خاتمی» در سایت خود نوشت: امروز رفته بودم دیدن آقای خاتمی. از بعد ریاستجمهوری یکسره دنبال جایی بود که در آن اقامت کند و دفتری داشته باشد. به ساختمان همراهان که در خیابان سعدآباد و نه در مجموعه سعدآباد بود حساسیت داشت. گرچه مالکیت آن نیز بین بنیاد مستضعفان و ریاست جمهوری اختلافی است ولی همیشه اصرار داشت سریعتر آن محل خالی شود. اما مسئولان امنیتی و حفاظتی در چند نوبت هشدار دادند که ایشان باید در همان محل بماند. علی رغم این روحیه آقای خاتمی، در چند روز گذشته ابتدا نامهای از ریاستجمهوری برای آقای خاتمی ارسال میشود که با توجه به نیاز واحد تشریفات ریاست جمهوری به ساختمان همراهان، ساعاتی که آقای خاتمی در آنجا حضور ندارند را مشخص کنید تا ما در بقیه ساعات در دفتری که آقای خاتمی در آن کار میکند، برنامه بگذاریم. میتوان حدس زد که آقای خاتمی با حساسیتی که در این مسائل دارد و از اول اصرار به رفتن داشته و بخش حفاظت نمیگذاشته چقدر ناراحت شده. خیلی به دوستانش و برادرش که دفتر او را بیچشمداشت و با ازخودگذشتگی اداره میکردند، پرخاش نموده بود. بعد از این ماجرا بیتوجه به مسائل حفاظتی، شخصاً تصمیم گرفت از آن روز ساعاتی را به ساختمانی که بنیاد باران در آن مستقر بود برود و دیگر به ساختمان همراهان نرود و نرفت. ساختمانی که جدای از مسائل حفاظتی که لااقل برای دوستان ایشان امنیت و حفاظت از ایشان مهم بود، امکان ملاقاتها و جلسات آقای خاتمی در آن نبود. بگذریم از اینکه چند روز از استقرار آقای خاتمی در ساختمان جدید، تازه نامه دوباره مدیر کل نهاد ریاست جمهوری به شخص آقای خاتمی آمد که حجت الاسلام خاتمی! و نوشته که ریاست جمهوری به آن ساختمان همراهان نیاز کامل دارد. ساختمانی که آقای خاتمی دیگر در آن اقامت نداشت! و پشت بند آن هم دو نامه دیگر از همان مدیر کل درباره ی مواردی که نمی شود به دلایل حفاظتی توضیح داد، رسید. از سویی هم آقای خاتمی به عنوان رئیسجمهور سابق همچنان با تقاضای روزانه دهها ملاقات داخلی و خارجی و جلسه روبهرو بود. نمیتوانست که آنها را در منزل بپذیرد. چند شب پیش حسن آقای خمینی، نوه امام با آقای خاتمی دیدار کرد و یکی از ساختمانهای دفتر امام را برای ملاقاتها و کارهای جاری به عنوان دفتر در اختیار ایشان قرارداد. این کار حاج حسن آقا خیلی پر معنا بود. نه فقط برای آنکه محلی برای دیدارها و ملاقاتهای دفتر آقای خاتمی مهیا کرده است، بلکه به طور سمبلیک نشان داد که امکانات کمی که در اختیار دفتر امام است را در اختیار کسی قرار میدهد که وجودش برای کشور مفید و اگر امام بود، ارزش و جایگاه ویژهای داشت. شاید نه خاتمی راضی به نوشتن این یادداشت باشد و نه حاج حسن آقا. من به عنوان یک وظیفه انسانی نوشتم تا هم از زحمات خاتمی تقدیر کنم که 8 سال ریاستجمهوری پر اقتخاری بر این مرز و بوم کرد و حتی دفتر کاری برای خودش دست و پا نکرد و هم از حاج حسن آقا که هم قدرشناس است و هم حافظ امینی برای راه و اندیشه امام. یقین دارم مردم هم ناظران خوب و قدرشناسان دقیقی هستند. البته خیلیها از امکانات فراوانی که از بیتالمال در اختیار افراد گوناگون هست، اطلاع دارند اما چون خاتمی از آن جنس آدمها نبود این روزها می توان گاهی لبخند در چهرهاش دید. [ یکشنبه 85/3/21 ] [ 1:4 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |